English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 44 (8886 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to intensify one's actions U اقدامات خودراسخت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
goings-on U اقدامات
proceedings U اقدامات
proceeding U اقدامات
doings U اقدامات
undertakings U اقدامات
follow up U اقدامات بعدی
hostile acts U اقدامات خصمانه
hostile acts U اقدامات دشمنانه
legal proceedings U اقدامات قانونی
security measures U اقدامات تامینیه
security countermeasures U اقدامات تامینی
radar countermeasures U اقدامات ضد رادار
precautionary measures U اقدامات احتیاطی
electronic countermea sures U اقدامات ضد الکترونیکی
electronic counter counter measures U اقدامات ضد ضد الکترونیکی
preventive action U اقدامات تامینی
preventive action U اقدامات احتیاطی
Precautionary measures. U اقدامات احتیاطی
civil proceedings U اقدامات حقوقی
control measures U اقدامات کنترلی
countermeasures U اقدامات متقابل
to take steps U اقدامات بعمل اوردن
to take measures U اقدامات بعمل اوردن
take steps U اقدامات بعمل امده
Provocative acts. U اقدامات تحریک آمیز گ
preassault U اقدامات قبل از هجوم
logistics U اقدامات مربوط به تهیه و توزیع
to lead on U وادار به اقدامات بیشتری کردن
to intensify one's actions U برشدت اقدامات خود افزودن
suppression measures U اقدامات برای جلو گیری
municipalist U طرفدار نظارت یا اقدامات شهر داری
countermeasures U اقدامات ضد عملیات دشمن عمل متقابل
countermeasures U پیش گیریهای متقابل اقدامات کنترلی
decision tree U اقدامات لازم جهت تصمیم گیری
policy of contianment U سیاست بازدارندگی اعمال سیاستی که باعث تحدید و توقف اقدامات سیاسی کشور دیگری بشود
preventive justice U قسمتی ازحقوق که به بررسی اقدامات مختلفی که برای جلوگیری ازارتکاب جرم از ناحیه تبهکاران احتمالی لازم است اختصاص دارد
radio countermeasures U اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
preventive detention U تمدید مدت حبس مجرم به عادت که تقریبا" به سیستم اجرای نظرتشدید مجازات و یا مواردپیش بینی شده در قانون اقدامات تامینی شباهت دارد
delivered duty paid U یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کلیه اقدامات لازم از جمله پرداخت عوارض را بعمل اورده و کالای مورد معامله را در محل خریدار به اوتحویل میدهد
security U تامین اقدامات تامینی نیروی تامینی
security countermeasures U اقدامات حفافتی پیش بینیهای حفافتی
arms control measures U مقررات کنترل جنگ افزار اقدامات کنترلی جنگ افزار
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
Recent search history Forum search
1دست به اقدامات عجیب و غریبی می زنند تا دل محبوب خود را بدست بیاورند و جواب مثبت را از او بگیرند.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com